مدرس مهندسی فروش استاد مهندسی فروش سخنران مهندسی فروش

کارگاه مهندسی فروش کلاس مهندسی فروش آموزش سازمانی مهندسی فروش کارگاه سازمانی مهندسی فروش

مدرس مهندسی فروش استاد مهندسی فروش سخنران مهندسی فروش

کارگاه مهندسی فروش کلاس مهندسی فروش آموزش سازمانی مهندسی فروش کارگاه سازمانی مهندسی فروش

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مدرس مهندسی فروش» ثبت شده است

شناخت بازار هدف‌ در شش مرحله

اگر یک فروشنده هستید، برای به حداکثر رساندن فروش نیاز به درک مشتریان خود دارید. شما محصولات‌تان را به چه کسانی خواهید فروخت؟ آن‌ها چرا باید محصولات شما را بخرند؟ هرچه بیشتر مشتریان خود را درک کنید رشد کسب‌وکارتان سریع‌تر خواهد شد.

اصولی که در ادامه بیان می‌شوند توضیح خواهند داد که چگونه مشتریان هدف خود را شناسایی کنید.

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم مهندسی فروش

استاد مهندسی فروش

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و مهندسی فروش

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی مهندسی فروش

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir


target-market

1) درک مشکلاتی که شما حل خواهید کرد.
نقطه‌ی شروع در تعریف بازار هدف برای محصولات خود، درک مشکلاتی است که شما حل خواهید کرد. زمانی که شما ایده‌ی خوبی داشتید و مطمئن بودید که با این ایده می‌توانید آن مشکل را حل کنید شروع به کار کنید.
لیستی از کارهایی که می‌توانید به صورت خوبی انجام دهید و مهارت هایی که دارید، تهیه کنید. الگوهایی را دنبال کنید که تیپ شما را در حل مشکلات آشکار می‌کنند یا شما را به حل آن نزدیک‌تر می کنند.

 
2) مشتریان‌تان را بشناسید.
شروع کنید به لیست کردن انواع مختلفی از مشتریان که از مشکلی که شما می‌توانید حل کنید، رنج می‌برند. پس از آن، شما می‌توانید یک تصویر از مشتریان‌تان بسازید. آن‌ها را با توجه به محل‌شان و بخش‌بندی‌های بازار دسته‌بندی کنید. سپس در مورد این مشتریان به دنبال سوالات دیگری باشید؛ این‌که آیا مرد هستند یا زن؟ ازدواج کرده‌اند؟ آیا آن‌ها گلف بازی می‌کنند؟ آن‌ها را از جهات مختلفی که ممکن است کمک کننده باشد بررسی کنید. اگرشما نمی‌دانید با چه کسی کار خواهید کرد مطمئنا هیچ پیشرفتی نخواهید داشت.

 
3) چه کسانی از پیشنهاد شما ارزش به‌دست خواهند آورد.
از خود بپرسید:
این مشکلات برای چه کسانی سخت‌ترین موقعیت‌ها را به وجود آورده است؟
با نپرداختن به این مسائل بیشترین ضرر را چه کسانی می‌بینند؟
به دنبال پاسخ سوال‌های بالا باشید، فرض این که اغلب افراد به محصول یا خدمت ما نیاز دارند، ساده است. اما به جای فکر کردن در مورد این فرضیات، به گروه‌هایی از مشتریان بالقوه برای دریافت تصویر واقعی‌تری از مخاطب خود دسترسی پیدا کنید و جنبه‌های مختلفی مانند تحولات عاطفی، استرس، شهرت و هزینه‌ها هنگام اجرای راه‌حل خود را در نظر داشته باشید.

 

 

4) در مورد بازار خود فکر کنید.
امروزه ما به پیشرفت‌های بسیاری در تکنولوژی دست یافته‌ایم. به عنوان مثال ما با برنامه‌های تلویزیونی می‌توانیم هر چیزی را از هر نقطه‌ی جهان تماشا کنیم. همچنین اینترنت در ارائه‌ی خدمات و محصولات شخصی بسیاری از چالش‌های توزیع که قبلا وجود داشت را حذف کرده است.
این عوامل به این معنی است که استراتژی ماهی بزرگ در یک حوض کوچک یک استراتژی موثر برای ساخت شهرت و به‌دست آوردن زیرمجموعه‌ها است.
بنابراین با دانش قبلی شروع به بخش‌بندی بازارتان بکنید. آیا شما می‌خواهید کار کنید:
با انواع خاصی از مردم- مردان، زنان، گلف‌بازان و غیره؟
با مکان‌های خاص جغرافیایی- شمال، غرب وغیره؟
بخش‌های خاصی از بازار- تولیدکنندگان، حسابداران و غیره؟

 
5) به کسب‌وکار خود توجه کنید.
یکی از راه‌های تصمیم‌گیری در مورد بازار این است که به کسب‌وکار و شرکت خود فکر کنید.
آیا شما تجربه و تخصص خاصی دارید؟ به عنوان مثال آیا شما تجربه‌ی کار در بازارهای خاصی را دارید، مثل کار با وکلا؟
آیا شما از یک منطقه‌ی جغرافیایی خاص دانش منحصربه‌فردی دارید؟
آیا با انواع خاصی از مردم رابطه‌ی بهتری دارید؟
همه‌ی این عوامل به شما کمک خواهند کرد تا یک پیشنهاد خاص و جذاب ارائه کنید. به عنوان مثال یک حسابدار را در نظر بگیرید که در شهر منچستر در شمال‌غربی بریتانیا زندگی می‌کند. اگر برای شروع، کار در سراسر بریتانیا را در نظر بگیرد احتمالا عملی نخواهد بود بنابراین منچستر را انتخاب می‌کند. ممکن است که قبلا برای یک زن‌وشوهر کارآفرین کار کرده باشد لذا حسابدار تصمیم به ایجاد بازار برای کارآفرینان شمال‌غرب می‌گیرد. بدون محدود کردن خود در این انتخاب‌ها تقریبا دانستن این‌که از کجا باید شروع کرد، غیرممکن می‌شود.

 
6) به سایر عوامل در دسترس فکر کنید.
زمانی‌که به دنبال پاسخ برخی از سوالات هستید، به بازار نگاه کنید تا ببینید چه چیز دیگری در دسترس هست؟ به دنبال پاسخ این سوال باشید که:
چگونه شما می‌توانید در حل مشکل منحصر به فرد باشید؟
ممکن است برای برخی از بازارها هیچ پاسخی وجود نداشته باشد. با این حال در بخش‌های خاص و یا مکان‌های جغرافیایی خاصی شاید پاسخ‌های قانع‌کننده‌ای برای این سوال وجود داشته باشد.
اگر شما قادر به پاسخ به این سوال نباشید، احتمالا یا بازار هدف‌تان را اشتباه در نظر گرفته‌اید و یا پیشنهاد نادرستی ارائه می‌دهید. قبل از این‌که شروع کنید به هدف قرار دادن مشتریان بالقوه کارهای بسیاری باید انجام دهید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۹
مدرس مدیریت استاد مدیریت

دامپینگ و اثرات مثبت و منفی آن

دامپینگ به معنی صادرات یک کالا به کشور دیگر با قیمت کمتر از قیمت داخلی است. دامپینگ در بازار اثرات منفی و مثبت بسیاری می‌تواند داشته باشد. اثرات مثبت و منفی این استراتژی قیمت‌گذاری در کشور صادرکننده و واردکننده چه چیزهایی می‌تواند باشد؟

 
international trade

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم مهندسی فروش

استاد مهندسی فروش

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و مهندسی فروش

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی مهندسی فروش

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir



 

دامپینگ از واژه‌ی dump به معنی شکستن قیمت گرفته شده است. درک این موضوع کمی سخت است، اما دامپینگ در اطراف ما به شدت در حال وقوع است. فولاد مورد استفاده در ساخت ساختمان‌ها، صفحه‌های خورشیدی، میوه‌ها و محصولات کشاورزی، همگی می‌توانند از طریق دامپینگ وارد شوند. دامپینگ اقتصادی چیست و چه اثراتی دارد؟

 

 

دامپینگ زمانی اتفاق می‌افتد که یک کشور محصولاتش را کمتر از قیمت‌های داخلی و یا هزینه‌ی ساخت محصول به یک کشور خارجی صادر کند. به عنوان مثال اگر یک تولیدکننده‌ی تلویزیون در ایالت متحده تلویزیون‌هایش را در داخل کشور به 500 دلار عرضه کند (و برای ساخت هر یک 300 دلار هزینه کرده باشد.) در فرانسه این تلویزیون‌ها را به قیمت 250 دلار عرضه می‌کند که این عمل به عنوان دامپینگ در نظر گرفته می‌شود.

 

 

اثرات دامپینگ:

اثرات منفی: کشورهای ثروتمند قدرت رقابت مصنوعی به کالاهای خود می‌دهند و آن را به بازارهای جهانی صادر می‌کنند و این عمل سبب سلب قدرت رقابت از کالاهای کشورهای توسعه نیافته می‌شود. این عمل نتیجه‌ای جز افزایش فقر در کشورهای توسعه نیافته ندارند. در مثال قبلی تولیدکنندگان تلویزیون فرانسه به سادگی توان رقابت نخواهند داشت.

 

 

اثرات مثبت:

مصرف‌کنندگان محصول را با قیمت پائین‌تر دریافت می‌کنند، این باعث می‌شود که پول آن‌ها ذخیره شود.

دامپینگ می‌تواند باعث شود بازارهای خارجی(واردکنندگان) رقابتی‌تر و نوآورانه‌تر باشند. اگر آن‌ها به این باور برسند که دامپینگ ممکن است طولانی‌مدت ادامه داشته باشد، هیچ چاره‌ای جز تلاش برای کاهش هزینه‌ها و بهبود کیفیت محصول نخواهند داشت. در هر صورت، این کار به نفع مصرف کننده خواهد بود.

درآمد خوب، مشاغل بیشتر و دستمزد بهتر برای کارکنان کشور صادرکننده.

 

 

انواع دامپینگ:

1) دامپینگ فصلی: هر گاه تولیدکننده احساس کند که کالای موجود در انبار، به علت تغییر فصل، در بازارهای داخلی مشتری نخواهد داشت، ممکن است در صدد فروش آن در بازارهای خارج برآیند که این نوع دامپینگ را دامپینگ فصلی می‌نامند.

2) دامپینگ کوتاه‌مدت: گاهی موسسات بزرگ تولیدی برای حذف رقبای خود در بازارهای خارجی، کالای خود را تا مدتی کوتاه به قیمتی پایین‌تر از قیمت فروش آن در بازارهای داخلی (یا به قیمتی پایین‌تر از قیمت تمام شده) در بازارهای خارجی به فروش می‌رسانند. این نوع دامپینگ را دامپینگ کوتاه‌مدت می‌نامند.

3)دامپینگ بلندمدت: معمولا در مورد کالاهایی صورت می‌گیرد که محصول صنایع هزینه‌گاه هستند یعنی کالاهایی که با افزایش تولید آنها هزینه نهایی تولید کاهش می‌یابد و بنگاه تولیدی این امکان را پیدا می‌کند که محصول خود را به قیمتی کمتر از قیمت داخلی در خارج از کشور به فروش برساند.

 

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم مهندسی فروش

استاد مهندسی فروش

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و مهندسی فروش

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی مهندسی فروش

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir



 

آنتی دامپینگ:

به اقدامات ضدقیمت‌شکنی آنتی دامپینگ می‌گویند. تحت توافق‌نامه‌ی سازمان تجارت جهانی (WFO) انجام عمل دامپینگ ممنوع اعلام گردیده است و به دولت‌ها اجازه می دهد که اگر موضوع قیمت شکنی اثبات شود، بتوانند بر کالاها و خدمات وارداتی که موجب ضرر و زیان جبران ناپذیر برای صنایع داخلی شده است، مقررات اعمال کنند و از صنایع خود دفاع کنند. بنابراین هدف از آنتی دامپینگ اصلاح اثرات مخدوش‌کننده‌ی تجارت و برقراری تجارت عادلانه می‌باشد. در واقع ضد دامپینگ ابزاری برای اطمینان از تجارت عادلانه است و اقدامی در جهت حمایت از صنعت داخلی نیست اما به صنعت داخلی در برابر آسیب‌های ناشی از دامپینگ کمک می‌کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۵۷
مدرس مدیریت استاد مدیریت


مهندسی فروش
مهندسی فروش - sales engineering - تیم فروش   
مهندسی فروش ( Sales Engineering ) آنچه بیشتر به نظر می رسد، مهندسی فروش بیشتر در حوزه فروشندگی شخصی یا حضوری کاربرد داشته باشد و کمک آن به پیشرفت دانش فروشندگی متقابل بوده است.

یعنی فروشندگی حضوری با تکنیک‌های خود، به قوام و دوام مباحث مهندسی فروش کمک کرده است و مهندسی فروش نیز با ویژگی‌های خاص خود و با ذهنیت تیز مهندسی خود، باعث ابداع و کشف شیوه‌های خلاق و نوین در فروشندگی شخصی شده است.

در مهندسی فروش، زمینه فعالیت شامل محصولات و خدماتی می‌شود که جنبه یا جهت‌گیری فنی و تکنیکی داشته باشند مانند محصولات صنعتی، ماشین‌کاری شده، مکانیکی، شیمیایی، الکتریکی و حتی کالاهای اولیه که کاربردهایی خاص در صنایع دارند.

 بهزاد حسین عباسی

مدرس فروش و فروشندگی در سازمان و فروش فروشگاهی

معلم مهندسی فروش

استاد مهندسی فروش

سخنران  اصول  و فنون مذاکرات تجاری و مدیریت مدرس مدیریت استاد مدیریت ارتباط با مشتری

مدرس بازاریابی و مهندسی فروش

معلم بازاریابی فروش و فروشندگی مهندسی فروش

مدرس فروش برندینگ مدرس اصول و فنون مذاکره زبان بدن  و فروش و فروشندگی 

مدرس مدیریت ارتباط با مشتری و فروش و فروشندگی 

هماهنگی جهت برگزاری سمینارهای سازمانی و فروش و فروشندگی 

مدیر برنامه ها جواد حسنی

09372202257 

9197685104

behzadabbasi.ir



در کل مهندسی فروش که دانشی نوظهور است، حاصل پیشرفت تکنولوژیکی جوامع بشری است. تنوع محصولات و مشابهت‌های فنی کالاها و رقابت نزدیک شرکت‌ها و اطلاع‌رسانی وسیع و ابزارها و رسانه‌های متنوع تبلیغاتی به کمک فروش کالاهای فوق‌العاده فنی و پیچیده آمده‌اند، اما بسیاری از کالاهایی که در بازار فنی یافت می‌شوند، کالاهایی هستند که نیاز به دانش وسیع فنی در حیطهء خود دارند و با از بر کردن مشخصات استاندارد فنی آن‌ها نمی‌توان خریداران را متقاعد کرد.

مهندسی فروش بیش‌تر در حیطه کالاهای صنعتی کاربرد دارد که معمولا گران‌قیمت و تخصصی هستند و جزو کالاهای صنعتی و سرمایه‌ای محسوب می‌شوند.
مهندسی فروش و وظایفش

مهندسی فروش، نوعی از مهندسی است که کاملا خلاقانه و در حیطه بازاریابی است. دکارت در فلسفه برنامه‌ریزی بر مبنای صفر را مطرح می‌کند. این فلسفه در تجارت و فروش به این معناست که باید همواره دربارهء‌آنچه بر برند محصول یا خدمت یا بازار اثر می‌گذارد دوباره‌ اندیشی شود.

برای پیدا کردن راه‌های جدید ورود به آینده و ساختن محصولات و محیط‌های تازه که منافع آن متوجه ما باشد نه رقیبان، باید موقتا هرچه در ذهن داریم را خارج کنیم و ذهن خود را صفر کنیم. اندیشه‌های سال قبل خود را نابود کرده و با خلاقیت به بازآفرینی و ابداع دست یازیم. خلاقیت به معنای تغییر در رفتار دیروز است نه انتقاد از رفتار گذشته و مهندسی فروش بر مبنای خلاقیت فردی در فروش شکل گرفته است.
در یک تعریف ساده، مهندس فروش کسی است که اطلاعات فنی و تکنیکی کافی در مورد محصولی که قصد فروش آن را دارد داشته و در این مورد آموزش‌های لازم را دیده باشد. در اکثر مواقع مهندسی فروش مهندسانی هستند که به حرفه فروش روی آورده است.

موفقیت یک مهندس فروش در درجه اول به وسعت دانش فنی وی و در درجه دوم به تلاش وی برای به روز نگه‌داشتن این دانش فنی بازمی‌گردد. فعالیت‌ها و وظایفی که یک مهندس فروش را در حرفه‌اش موفق می‌کند، می‌توان به شرح زیر عنوان کرد:

این‌که وی باید در مورد کالا یا خدمتی که ارایه می‌دهد احاطه کافی داشته و با آموزش‌های فنی که دیده و با داشتن اطلاعات جامع در مورد محصول یا خدمت در سطح بالایی از مهارت‌های فنی، قادر باشد حتی با سطوح بالای فنی شرکت مشتری ارتباط برقرار کند.

باید تمام معایب و محاسن محصولی که ارایه می‌کند را بشناسد و تمام مزایا و معایب محصول یا خدمت مورد نظر را در تماس با مشتریان در میان بگذارد. باید تمرکز مناسبی داشته باشد و به مشتریان خود پاسخ مناسب ارایه دهد چرا که عموما کالاهای حساس یا سرمایه‌ای را می‌فروشد. مهندس فروش باید اطلاعات کافی و دقیق در مورد مشتریان خود قبل از فروش جمع‌آوری کند.

باید با مشتریان خود روابط تجاری مثبتی داشته و با طرف‌های تجاری خود روابط شخصی و بر اساس اعتماد متقابل برقرار کند. همچنین باید به مشتری، این امکان را بدهد که او را رودر رو بشناسد و ترجیح می‌دهد ارتباط رو در رو داشته باشد و در جلسات به صورت حضوری توضیحات را ارایه کند.

باید با مسائل فرهنگی مشتریان خود آشنا باشد و آن را درک کرده باشد و آن‌ها را رعایت کرده و با آن‌ها با احترام برخورد کند. باید با اعتماد به نفس و ایمان کار خود را انجام دهد، به همین دلیل بهتر است محصول مورد نظر بالاترین کیفیت را داشته باشد و استانداردهای کیفی مورد نظر مشتری را برآورده کند و باید محصول مورد نظر متناسب با نیازهای بازار هدف بوده و نباید به صورت تحمیل به مشتری‌ها باشد.
تصویر ذهنی در خدمت مهندسی فروش

برای موفقیت در بازار، باید پیدا کرد که چه چیز مطلوب است و همان را عرضه کرد یا این‌که چه چیز را می‌توان عرضه و آن را محبوب کرد. تصویر ذهنی که از کالا در ذهن مشتریان تداعی می‌شود، ارتباط مستقیمی با فروش بالا و موفقیت مهندسی فروش دارد. اگر در نظر داریم که حجم فروش را با کم کردن قیمت محصولات بالا ببریم، نباید در پی القای کالایمان به عنوان کالایی لوکس و تجملاتی باشیم.

مهندسی فروش - sales engineering - تیم فروش

تصویر ذهنی روشی کاملا علمی و سیستماتیک دارد و برای انجام آن باید به صورت علمی تحقیق کرد و با عناصر موثر در ساخت تصویر ذهنی مناسب، به هدف مورد نظر رسید:

    تصویر علامت تجاری: جوهره و هسته اصلی یک نام تجاری علامت تجاری است. مثلا علامت تجاری مرسدس بنز یا جعبه‌های زردرنگ کداک که طی سالیان دراز مردم به این نتیجه رسیده‌اند که بسته‌بندی زرد علامت کیفیت بالا در عکاسی است.
    تصویر کارآیی محصول: ارزش افزوده و خدمتی است که کالا قرار است انجام دهد; مثلا در مورد کداک سرعت و کیفیت عکس و تصویر مد نظر است.
    تصویر اجتماعی: که در واقع تلاشی است برای یافتن یک زمینهء مشترک با بازار هدف و مشتریان بالقوه و بالفعل. می‌خواهیم به آن‌ها بگوییم علایق ما با شما یکی است و ما محصولی داریم که شما به ‌آن علاقه‌مند هستید.
    تصویر بازار هدف: در مورد آن است که کدام دسته از مصرف‌کنندگان محصول مورد نظر را دوست دارند و از آن استفاده می‌کنند. هدف آن است که بازار هدف تبلیغات را ببینند و بگویند کسانی که در آن تبلیغ هستند را دوست دارم چون شبیه به من هستند.
    تصویر نحوهء استفاده: این‌که محصول چگونه است و چگونه مصرف می‌شود که کاملا بسته به مشتری و مخاطب متفاوت است.

مصرف‌کنندگان بالاخره از شرکت و محصول شما تصویری پیدا خواهند کرد. خواه ‌آگاهانه در ایجاد آن تلاش کرده باشید، خواه خیر. محل‌های توزیع و بسته‌بندی و حتی بی‌نزاکتی کسانی که به تلفن‌ها پاسخ می‌دهند، بر تصویری که در ذهن مخاطب از شما ساخته می‌شود اثر خواهد گذاشت و این تصویر بر تصمیم او برای خرید یا عدم خرید اثر خواهد گذاشت.

در بحث مهندسی فروش، قبل از هر چیز برای این‌که یک تصویر واضح از جایگاه خود و محصول خود در ذهن مصرف‌کننده ایجاد کنیم، باید به یک تصویر واضح در ذهن خود برسیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۲۶
مدرس مدیریت استاد مدیریت